یکشنبه ۳۰ فروردین ۹۴ | ۱۴:۰۴ ۹ بازديد
✖اولين بار كه براش اشك ريختم؟؟
✖رفتم پيش خدا فرياد زدم چرا؟
✖خدا ب ارامي گفت:هيسس فرشته ها تازه خوابيدن
✖زير لب پرسيدم پس من چي؟
✖با مهرباني گفت:تو واسم عزيزتريني...
✖بغض كردم وگفتم:فرشته ي من رفت...
✖خدا نگاهم كرد و گفت:اذيتش كردي؟
✖با اشك و هق هق گفتم:فك نكنم...
✖خدا گفت:اومدي دنبالش تو اسمون؟؟؟
✖گفتم:اره،نامرد بهم قول داده بود بدون من جايي نره... ✖خدا لبخندي زد... ✖سرمو بالا كردم گفتم:من بدم يا اون؟؟؟
✖ خدا گفت:هيچكدوم...
✖داد زدم گفتم:اون بد بود تنهام گذاشت اون بد بود كه گفت تا تهش باهاتم
✖ حرصم گرفت گفتم ببرش جهنم...
✖خدا با تعجب گفت:مطمئني؟
✖ بادودلي با اشكام گفتم:نه...
✖به خدا گفتم:ميشه ببينمش؟ ✖خدا قبول كرد...
✖ازين پايين داشتم ميديدمش بلند داد زدم و گفتم:اهاي همه كسم همه احساس من، من اينجام، مگه قرار نبود تنها جايي نري، با توام...
✖خدا اروم بهم گفت:صداتو نميشنوه... ✖به ارامي با بغض گفتم:دوسش داشتم و دارم،پس چرا رفت؟
✖خدا گفت:اگه زندگيتون بهم ربط نداشت هيچ وقت سر راه هم قرارتون نميدادم...
✖لبخندي زدمو گفتم:مواظبش باش خدا!!
《♡♥من تو رو به خداسپردم♥♡》 تو منو به كي ميسپاري؟
اولين بار
^^!
بـ ـه سـلامـتــــ ــــــــ ـــــــ ـــــــ...ي!
دلـــــــــــــــ